من هنوز هم با تعريف وبلاگ مشکل دارم، بعضیها میگن وبلاگ دفتر خاطرات الکترونيکی هست، مثل دفتر خاطرات میتونی هر چه دل تنگت میگه و میخواد درش بنویسی، اکثر وبلاگنويسها هم که در نوشتن کمتجربه هستن و فقط برای دل خودشون مینويسن، ولی بعضیها معتقدن کسی که مینويسه و نوشتهاش را برای خوندن در اختيار بقيه میذاره، اجازه نداره هر خزعبلی بنويسه، بههرحال تعهدی داره نسبت به خوانندههاش. منم اين وسط موندم، هر دو نظر تا حدی درست هستن. فقط تفاوت در اينه که، موقعی که بچه بوديم و دفتر خاطرات مینوشتيم، اونقدر خصوصی مینوشتيم که چهار تا قفل و زنجير بهش میزديم، هفت تا سوراخ، توی کمد لباسها قايمش میکرديم که يهموقع بهدست نامحرم نيفته. ولی قضيهی اين دفتر خاطرات الکترونيکی جداست، انگار که دفتر خاطراتت را باز ميذاری توی اتاقت، در اتاق را هم عمدن چهار لنگه باز که هر کی رد میشه حتمن يه سرکی بکشه توی اتاق ونگاهی در دفتر. حالا موندم که پس دفتر خاطرات الکترونيکی بايد همونقدر خصوصی باشه مثل دفتر خاطرات راستکي، کی حدومرز میذاره؟ خودمون؟ خودم دوست دارم از يهطرف خيلی خصوصی ننويسم و فکر کنم که بالاخره چند تا خواننده دارم برای خوندن مطالبم و از طرف دیگر چون با اومدن کامپیوتر و اینترنت و تکنولوژی مدرن کمکم بساط کاغذ و قلم برچیده میشه، و کمتر کسی مثل من ورقهای دفتر خاطراتش را سياه میکنه، دوست دارم مطالب پراکندهای را که دارم يهجا هم که شده برای دل خودم جاودانی کنم. میتونم مطالب وبلاگم را به دو بخش تقسيم کنم. پس ببينم چی میشه!!!
Sonntag, September 03, 2006
Abonnieren
Kommentare zum Post (Atom)
Keine Kommentare:
Kommentar veröffentlichen