Samstag, Mai 01, 2004

روزی بود، روزگاری بود، مردانی بودن، از سر زمین که ميومدن به زنشون می گفتن: ضعيفه، پس اين چايی چی شد؟ يه چند سالی که گذشت از بازار که برمی گشتن خونه می گفتن: عيال، چايی بيار!! باز هم چند سالی گذشت تا رسيد به زمان ما. حالا از شرکت که میان خونه می گن: عزيزم چايی مياری؟!! مرد همون مرد موند و زن هم همون زن خوب و فرمانبر پارسا. و هر دو همون جوری تربيت شدن که مادراشون و مادر بزرگاشون تربيت شده بودن.

جای دور نريم،خودم و خودت را می گم. اونقدر از بچگی شنیدیم این کار مردونه س، اون کار زنونه، کار خونه مال زنه، وا، مرد را چه به ظرفشوری، مرد که بلد نیست بچه داری کنه( خوب البته!! آخه ما از توی شکم مامانمون بچه داری یاد گرفتیم.) دیگه این حرفا لا به لای ذهنمون جا گرفته و البته خیلی حرفای دیگه. هر چی سعی می کنیم اینجا و اونجا سوتی ندیم، می بینیم نمی شه، نخیر بد جوری این چیزا رفته تو کله مون، اگه یه روز به حرفایی که می زنیم یا به کارایی که می کنیم دقیق بشیم، می بینیم بعععله.

Keine Kommentare: