زمان: سیزده بدر پارسال، مکان: پاریس، قبرستان پرلاشز
سیزده بدر، باران، پرلاشز، قطعه ی ۸۵
حس غریبیست، سیزده بدر در پاریس بودن و در قبرستان پرلاشز
پرلاشز بزرگ بود، خیلی بزرگ و برای ما که برای اولین بار ( به قصد پیدا کردن یه آرامگاه) وارد یک قبرستان اروپایی می شدیم، آنهم از نوع پاریسیش پیچیده بود و با وجود اینکه شماره ی قطعه را می دانستیم و جایش را از روی نقشه پیدا کرده بودیم باز هم در قبرستان گیج شدیم. بالاخره با زحمت کسی را که مسئول آنجا بود پیدا کردیم و سراغ صادق هدایت را گرفتیم. سئوال از دهانمان کامل در نیامده بود که گفت: دنبال من بیایید. احساس غرور و تعجبی کردیم و دنبال مرد راه افتادیم. گفت که به شکل یه هرم سیاه رنگ است،کاملن مشخص است. بعد هم که سنبل های تازه و سبزه عید در اطراف آرامگاه تعجب و غرور ما را دوچندان کرد
1 Kommentar:
چه عکسی...من تابحال به نوشته روی آرامگاه اینقدر خوب توجه نکرده بودم . صادق هدایت رو چقدر زیبا نوشتند . روحش شاد و یادش گرامی . سبز باشی آدمک عزیز .
Kommentar veröffentlichen