Freitag, Juli 30, 2004

رنج بی پایان قربانیان اسارت جنسی نظامی ژاپن

حتما بخونيد، خيلی وحشتناکه، غير قابل توصيف.

----------------------------------------------------------------------

این متن کامل مطلب بالاست از ایران امروز، برای کسانی که ایران امروز را به‌خاطر فیلتر شدن نمی‌تونن باز کنن!!

رنج بی پایان قربانیان اسارت جنسی نظامی ژاپن


جلوه جواهری

www.hastia.org

چه دردهایی ارتش ژاپن بر قربانیان بردگی جنسی نظامی وارد آورد؟

موضوع و مسئله " بردگی جنسی نظامی" ، جنایاتی را که ارتش ژاپن به صورت سازمان یافته و حساب شده با تجاوز به حقوق بشر زنان مرتکب شده، مورد ارزیابی و رسیدگی قرار داده است. در طی جنگ جهانی دوم به اجبار ارتش و دولت ژاپن، حدود 200000 دختربچه و زن آسیایی از طریق اجبار(آدم ربایی) و فریب( پیشنهاد دروغی شغل ) برای تقویت و تازه کردن قوای جنگی سربازان، آماده شدند.

زنان به میدان و مناطق جنگی که سواره نظام ها مقیم بودند، انتقال و محبوس شدند. آنان درمدت حبس، حق رد درخواست خدمات جنسی را نداشتند. اگر چنین می کردند به سختی مورد ضرب و شتم قرار می گرفتند.

در مورد زنان کره ای، شهادت قربانیان این فاجعه حاکی از آن است که رنج سنی آنان میان 9 تا 29 سال و طول مدت خدمت آنها بین 1 تا 14 سال بوده است. این زنان یا در یک مکان می ماندند و یا با سربازان منتقل می شدند. در طول خدمت، اکثرا مورد تجاوز حداقل 5 و حداکثر 45-50 سرباز در روز قرار می گرفتند.





طبق جدول بالا بیشترین قربانیان بین 14 تا 19 سال را داشته اند و بیانگر این است که سن معیار مهمی در گزینش قربانیان بوده است.

در نمونه های بسیار جوان، بدن آنان تحمل حمله های جنسی مداوم را نداشت. زمانی که آنها حیض بودند مجبور به استفاده از پنبه برای بند آوردن خونریزی می شدند تا بتوانند خدمات جنسی به سربازان را ادامه دهند. این موارد و تجاوزهای مشابه منجر به مرگ بسیاری از زنان به دلایلی نظیر ابتلا به مرض های مقاربتی مسری(سیفیلیس) و حمله های وحشیانه و حیوان گونه سربازان، شد.

بعد از جنگ، ارتش ژاپن بسیاری از آنان را مجبور به خودکشی نمود تا جنایات مرتکب شده خود را پنهان سازد! در موارد دیگر آنها یا تبدیل به فاحشه شدند و یا توسط ارتش ژاپن قتل عام گردیدند. قربانیانی که قادر به بازگشت به وطنشان بودند از تاثیرات بعدی این بردگی- نظیر اجتناب از تماس با دیگران(نوعی انزوا طلبی)، قادر نبودن به ازدواج، و حتی در صورت ازدواج قادر نبودن به بچه دار شدن به دلیل معیوب شدن دستگاه تولید مثل در طی بردگی جنسی- در امان نبودند. به همین دلیل اکثربازماندگان 60 سال گذشته را مجبور شدند با کشیدن دردهای نه تنها فیزیکی بلکه روحی، زندگی کنند.

• درد و عذاب پایان ناپذیر بازماندگان بردگی جنسی نظامی توسط ژاپن


از سال 1991 تا 30 آپریل 2005، تعداد قربانیان گزارش شده از بردگی جنسی نظامی توسط ژاپن مجموعا 212 زن می باشد. از بین آنها، 81 نفر مرده اند و تنها 131 نفر زنده مانده اند. بیشتر بازماندگان به انواع مختلف بیماریهای رحم و مقاربتی مسری چون سیفیلیس مبتلا هستند. بسیاری از نقصان شنوایی، تضعیف استخوانها، آرتوروز و ... – در اثر خشونت و حمله های دائمی که از سوی سربازان و افسران "ایستگاه استراحت" متحمل شدند- رنج می برند.
کار دستگاه های هاضمه آنها در اثر سوءتغذیه به هم ریخته و مختل شده است. متاسفانه برخی از آنها به دلیل جنایاتی که متحمل شده اند به الکل پناه برده اند. برخی نیز مبتلا به صرع، توهم، هیستری و بیماریهای روحی دیگر در اثر استفاده از مواد مخدر شده اند. به برخی از آنها داروهایی چون تریاک برای جلوگیری از حاملگی در مدتی که تحت خدمت ارتش بوده اند داده شده است. در زیر به شرح سه مورد می پردازیم.

مورد 1: خاطراتی که دائما بصورت کابوس تکرار می شوند.(خانم مام پیلجی 78 ساله)
خانم مام مجبور به کار در یک ایستگاه استراحت در منچوری بوده است. یک روز او به یک سرباز مست که دائما به او آزار می رسانده، لگد می زند. در نتیجه سرباز عصبانی، همه لباس های او را پاره کرده و وی را به سختی کتک می زند. او حتی به این هم راضی نمی شود و بعد از زدن او، زیر بغل های او را با چوب های غذاخوری بسیار داغی می سوزاند و وی را با بی رحمی تمام مجبور می کند که در آن حال و وضعیت به او سرویس جنسی ارائه کند به آن گونه ای که او می خواهد. اکنون پس از گذشت چندین سال خانم مام عذابش ادامه می یابد با کابوس هایی از چنین اتفاقاتی. از خواب می پرد، جیغ می کشد، در رویاهایش سعی در فراموش کردن و مقاومت کردن در برابر سربازان ژاپنی دارد.

مورد 2: تاثیرات بعدی بردگی جنسی در کودک ادامه می یابد (خانم چوی کیوانگسان 77 ساله)

خانم چوی در ایستگاه استراحت به سیفیلیس مبتلا شده است. وی پس از بازگشت به خانه، ازدواج کرده و صاحب پسری می شود. به هر حال به دلیل تاثیرات سفیلیس، پسرش به لحاظ ذهنی ناتوان است. هم اکنون هر دوی آنها به زندگی خود با درد ادامه می دهند.

مورد 3: هنوز قادر به بازگشت به وطنش نیست، وی در یک کشور خارجی در حسرت دیدار میهنش زندگی می کند. ( یی گواینی او 77 ساله)

زندگی کنونی در پکن، چین. خانم یی در شمال استان چانگ چونگ، چی اونگ یو، به دنیا آمده و در سن 17 سالگی به اجبار به یک " ایستگاه استراحت" منتقل گردیده است. در هر صورت، زمانی که جنگ به پایان می رسد، سربازان ژاپنی تمام زنانی را در زمینی رها کرده و فرار می کنند.
در نتیجه خانم یی در چین با باقی قربانیان بردگی جنسی، بدون هیچ پول و امکاناتی، رها می شود. آنان بدون پول امکان بازگشت به خانه را نداشتند.

• اقدامات انجمن کره ای زنان بازمانده از بردگی جنسی نظامی توسط ژاپن (از این پس انجمن کره ای تنها را به کار می بریم)

نمایش چهارشنبه:
در 8 ژانویه 1992، انجمن کره ای ، نمایش چهارشبه ها را برای حل مسئله ترتیب داد. بنابراین ظهر هر چهارشنبه فعالان زیادی جلوی درب سفارت ژاپن در مرکز کره، سئول، با نمایش فعالیت های حمایتی خود در این گردهمایی شرکت می کنند. از آن روز به بعد، نمایش چهارشنبه ها هر هفته انجام می شود. در 17 مارس ، 2004 سئول و انجمن کره ای ششصدمین نمایش هفتگی خود را جشن گرفت.

اقدامات رفاهی برای بازماندگان:
انجمن کره ای برای کمک به بازماندگان، خدمات متعددی را مانند خدمات پزشکی و مشاوره ای و کمک به برگزاری مراسم تشییع جنازه انجام داده است. به علاوه انجمن کره ای مکانی را برای نگهداری زنان مسن پیشنهاد ی دهد تا بتوانند در آنجا استراحت کرده و در برنامه های مراقبت بهداشتی مختلف شرکت نمایند.

همبستگی با سازمان های بین المللی حقوق بشر زنان :
از سال 1992، انجمن کره ای توصیه هایی را از کمیسیون های مختلفی که تعهدات دولت ژاپن را مد نظر دارند، مانند کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، کمیسیون بین المللی انجمن حقوق دان ها و کمیته کارشناسان اجرای کنوانسیون ها و توصیه های ILO .

سازماندهی همبستگی آسیایی برای مسئله " ایستگاه استراحت":
علاوه بر اقدامات محلی، انجمن کره ای برای برقراری ارتباط و همبستگی با سازمان های آسیای دیگر که فقدان آن مسئله ای برای آنان به شمار می رفت کوشش نمودند. از سال 1992، این انجمن جلسات همبستگی با سازمان های مدنی ژاپن و دیگر ملتهای آسیایی قربانی برای حل این مسئله بصورت جمعی، سازماندهی کرد.

2000 دادگاه بین المللی جنایات جنگی زنان برای محاکمه بردگی جنسی نظامی ژاپن:

از 7 تا 12 دسامبر، دادگاه بین المللی زنان در توکیو برگزار گردید. در دادگاه، دولت ژاپن متهم به جنایات جنگی مرتبط بابردگی جنسی نظامی بود. لحظه تاریخی مهمی بود زمانیکه کره شمالی و جنوبی به طور مشترک اقدام قانونی کردند. متعاقبا هیات منصفه رای به محکومیت دولت ژاپن و امپراطوری هیروهیتو به جنایات جنگی داد.

مرکز جنگ و حقوق بشر زنان:

در 20 ژولای 2001، انجمن کره ای مرکز جنگ و حقوق بشر زنان را تاسیس نمود که تحقیق و آموزش و جمع آوری اطلاعات مربوط به حقوق بشر زنان به خصوص رسیدگی به تضییع حقوق بشر زنان در جنگ های مسلحانه را بر عهده دارد.

ساخت موزه جنگ و حقوق بشر زنان :

انجمن کره ای زمان درازی بود که نیاز به ساخت موزه ای در ارتباط با بردگی جنسی نظامی توسط ژاپن را حس می کردند و سرانجام در دسامبر 2003 این طرح اجرا شد. این موزه برای بازیافت عزت و حقوق انسانی زنان ایستگاه استراحت تاسیس شد. انجمن کره ای کمپینی را در موزه برپا کردند. تا کنون مردم زیادی از همه گروه ها، مانند گروه های اجتماعی، ژورنالیست ها، گروه های دانش آموزی، سیاسی ها، و تعداد زیادی از آکادمیک ها به این کمپین پیوسته اند.

• با این وجود حکومت ژاپن به نادیده گرفتن توصیه های سازمان ملل ادامه می دهد.

از طریق پیکره های بین المللی چون کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل و کمیته کارشناسان اجرای پیمان نامه ها و توصیه نامه ILO ، از طریق یک همبستگی بین المللی سعی شده تا حکومت ژاپن تحت فشار قرار گیرد تا به رسما از قربانیان این فاجعه عذرخواهی کرده، به آنان غرامت پرداخته، عاملین و مسئولان مربوطه را مجازات نموده و گزارش تاریخی صحیح تهیه نماید.

همچنان، دولت ژاپن به بی توجهی و رد توصیه های کمیته بین المللی و اجتناب از پذیرش مسئولیت قانونی برای تحقیق حقیقت، عذرخواهی از قربانیان، پرداخت غرامت، و تنبیه مسئولان جنایت، ادامه می دهد. به جای آن دولت ژاپن سعی در مخدوش کردن مسئله به این شکل دارد که از این حوادث هیچ گونه اطلاعی در زمان وقوع آن نداشته است و تنها در 1993 زمانی که مدارک غیر قابل انکاری درباره قربانیانِ موجود بوسیله محققان مستقل و خصوصی ارائه گردید، آنان به این امر اعتراف کردند. این محققان آشکارا اعترافات دولت ژاپن مبنی بر این که طرح و حمایت از بردگی جنسی نظامی توسط ژاپن شاید به طور طبیعی اجتناب ناپذیر بوده است را منتشر کردند.
با وجود این ، همچنان، آنها بر سر اینکه هیچ تعهد و مسئولیت قانونی در این مورد ندارند بحث و جدل دارند.

با این وجود دولت ژاپن نتوانست به نادیده گرفتن توصیه های سازمان ملل و سازمان های دیگر بین المللی برای حل این مسئله ادامه دهد. بنابراین در 1995 صنوق زنان آسیایی (AWF) تاسیس شد. تاکنون AWF، طفره رفتن از مسئولیت قانونی و تلاش برای حل این مسئله از بعد معنوی را برای ژاپن میسر ساخته است.

تاسیس AWF آشکارا نشان میدهد که حکومت ژاپن عمق جنایات اعمالش در تاسیس نظام بردگی جنسی نظامی را تشخیص نداده است. دولت ژاپن باید از قربانیان این جنایت عذرخواهی و به آنان غرامت پرداخت نماید به این دلیل که مرتکب جنایات جنگی و جنایات ضد بشری وحشیانه ای شده است و طبق این جنایات هم به حقوق بشر زنان و هم پیمان نامه بین المللی منع کار اجباری تجاوز نموده است.

مخبر ویژه خشونت علیه زنان کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، رادیکا کوماراسوامی، در گزارش سال 1997 خود به کمیسیون پیشنهاد داد تا حکومت ژاپن به جای پول جلب نظر AWF ، غرامت قانونی مناسبی به قربانیان بپردازد. همچنین گی جی مک داگال، مخبر ویژه زیر کمیسیون تجاوز جنسی سیستماتیک، بردگی جنسی، و شبه بردگی هایی که در طی جنگ مسلحانه رخ می دهد، توضیح داد که AWF در هیچ یک از مفاد، غرامت قانونی پرداخت نکرده وصندوق اجرایی جدیدی با یک نمایندگی مناسب بین المللی برای پرداخت این غرامت باید تاسیس شود.

• قربانیان در واقع از جامعه بین المللی چه می خواهند؟

قربانیان فاجعه هر چهارشنبه به تظاهرات در روبروی سفارت ژاپن ادامه می دهند. آنان خواستار غذرخواهی رسمی و تصحیح توصیف مسئله در کتابهای تاریخ ژاپن می باشند. آنها نگرانند و به دولت ژاپن بدگمان، زیرا فکر می کنند این دولت به سادگی منتظر است تا آنان بمیرند و بنابراین مشکلات بردگی جنسی نظامی توسط ژاپن بیصدا تحلیل خواهد رفت. آنها در حال دست و پا زدن با زخم های حاصله از این بردگی، همچون جراحات فیزیکی و روحی هستند و منتظرند و امیدوار تا بالاخره روزی مسئله حل شود قبل از آنکه بمیرند. همچنین آنها امیدوارند که جامعه بین المللی به فشار آوردن بر دولت ژاپن تا گرفتن نتیجه قابل قبول ادامه خواهند داد.

قربانیان بر این باورند که حل بردگی جنسی نظامی توسط ژاپن از دوباره پیش آمدن خشونت و جنایات جنسی در آینده جلوگیری خواهد کرد. همچنین، امیدوارند که زنان سراسر جهان که اکنون از خشونت اعمال شده علیه زنان در جنگ رنج می برند(جنگ داخلی یا جنگ خارجی)، نیرویشان را جمع کنند و به امید روزهای بهتری باشند.

در 9 می 2004، یکی از مقالات نیویورک تایمز عکسی از سربازان ژاپنی در حال شکنجه اسیری از کره را با عکسی ازشکنجه اسیر عراقی توسط سربازان امریکایی مقایسه می کند. حوادث موازی که یکی صد سال پیش و یکی امروزه اتفاق افتادند. اسیر جنسی ارتش سابق ژاپن، خانم یانشیم کیم(79 ساله) نامه ای به دولت و نمایندگان مجلس ملی کره در مقابله با تصمیم دولت مبنی بر ارسال سربازان به عراق، نوشت.

در نامه او می گوید:
" من دلم هیچ نمی خواهد اما در حال مرگ هستم. تا دو روز بعد از تماشای عکس هایی ازشکنجه زندانیان عراقی توسط سربازان آمریکایی در تلویزیون خواب و خوراک نداشتم. با این تصاویر بسیار وحشتزده شدم چرا که آنها مرا به حوادثی که در زمان 13 سالگی ام بر من گذشته بود برگرداندند. زمانی که توسط ارتش ژاپن دستگیر شدم سربازی بعد از پاره کردن شلوار جدیدی که مادرم برایم دوخته بود شروع به خنده عصبی نمود زیرا من حاضر به در آوردن لباسم نبودم. بعد از دو روز من سعی کردم فراموش کنم، عکس هایی از حوادث واقعی گرفته می شوند و من نمی توانم بخوابم. من احساس می کنم که دیدن این تصاویر کاملا برای کسی که با این قبیل تصاویر به یاد خاطرات دهشتبار خود می افتد و از آن رنج می برد، غیر ضروری است. به همین دلیل است که از دولت استدعا دارم تا در تصمیم خود مبنی بر اعزام سربازان به عراق تجدید نظر نماید."

متن زیر شهادت نامه یکی از قربانیان این فاجعه می باشد.

آواره از خانه به مدت 62 سال تا هنگامی که خودم را بستم...
تو-ری یان(76 ساله)

در سال 1943 زمانیکه 16 ساله بودم، در کارگاهی واقع در پوشان که یونیفرم نظامی تولید می کرد کار می کردم. نمی توانستم کارم را تا ساعت 6 بعد از ظهر تمام کنم بنابراین مجبور بودم تا 9 شب ادامه دهم و سپس به خانه برگردم. در هر صورت، مدیر ژاپنی کارگاه اغلب بصورت اجباری سعی در لمس کردن من داشت. بنابراین مجبور به یافتن مکانی دیگر شدم. در راه خانه، به طور اتفاقی از جلوی درب ایستگاه پلیس پوشان می گذشتم. یکی از پلیسها از من خواست تا وارد ایستگاه شوم. معتقد بودم تا زمانی که خطایی مرتکب نشده ام مسئله ای برایم پیش نخواهد آمد. وارد ایستگاه پلیس شدم و دختران مختلفی را در آنجا دیدم. آنها به ما گفتند که اگر آنجا بمانیم برایمان شغل خوبی پیدا خواهند کرد. در حدود ساعت 11 شب یک وسیله نقلیه نظامی آمد و دو پلیس نظامی ما را سوار ماشین کردند. من ابتدا به وسیله پلیسی برده شدم. ولی پس از آن توسط سربازان هدایت شدم. از سربازی که ما را میبرد پرسیدم ولی او تنها گفت که برای ما شغل خوبی پیدا شده . تا نیمه شب هنوز نمی دانستیم کجا هستیم.

پس از آن به اولین ایستگاه استراحت در یانگدو پوشان رسیدیم. از آنها خواهش کردم مرا به خانه ام بازگردانند به دلیل اینکه هم اکنون شغلی دارم ولی بیهوده بود. 45 زن دیگر در آن ایستگاه بودند و همه کره ای.

دربرابر سربازی که به نظر افسر می آمد مخالفت و پایداری کردم. اما در پایان در همانجا مورد تجاوز قرار گرفتم. بخش های پایینی بدنم تا چند روز به شدت آسیب دیده بودند چونکه سربازانی که به طرفم آمده بودند را پس زده بودم و به همین دلیل وحشیانه و با ضرب و شتم مورد تجاوز قرار گرفتم. مجبور بودم تمام وقت به غیر از وقت غذا سربازان را بپذیرم. به طور میانگین 30 تا 40 سرباز در روز. به ویژه زمانی که کشتی از راه میرسید سربازان بیشتری از حد معمول به سراغم می آمدند. همچنین در روزهای شنبه و یکشنبه سربازان بیشتری را باید سرویس می دادیم. وقتی تعداد سربازان زیادتر از معمول بود فکر می کردم که عقلم را از دست خواهم داد. در طی روزهای شلوغ حتی نمی توانستم تعدادشان را بشمارم. هر که می رفت بعدی بلافاصله می آمد. حتی سربازان زیادی را می پذیرفتم که نه پول و نه بلیط ارتش نشانم می دادند.

در آن ایستگاه هرگز حامله نشدم ولی دو تا از زنان ایستگاه حامله شدند. یکی از آنان در اثر سقط جنین مرد. و دیگری بچه اش کاملا بزرگ شده بود. وی قصد خودکشی داشت ولی سربازی او را یافت و وی را به مکانی دیگر که هرگز نفهمیدیم کجاست منتقل کردند. آنجا هیچ زنی نبود که بچه ای داشته باشد. در دوره عادت ماهانه تنزیب هایی را به عنوان نوار بهداشتی تهیه می دیدیم. از آنها هنگامی که هیچ سربازی برای پذیرش نبود استفاده می کردیم. در هر صورت در طی پریود هم مجبور به پذیرش آنها بودیم، بنابراین زمانی را نمی یافتیم تا از نوار بهداشتی استفاده بریم. به هر حال تا زمانیکه زنده بودیم باید آنها را می پذیرفتیم. اوضاع مخوف و منزجر کننده ی غیر قابل وصفی بود. در طی عادت ماهانه پنبه لوله شده و گاز، درون مهبل خود می گذاشتیم تا بتوانیم مانع از خونریزی شویم و سربازان را بپذیریم. آنهایی که سوزاک گرفته بودند داروی تزریقی به نام 606 داشتند. اگر بازو تکان می خورد جای تزریق به شدت درد می گرفت. در ایستگاه همیشه دچار سوزاک می شدم. حتی بعد از ترک آنجا زمانیکه ضعیف می شدم به سراغم می آمد.

15 روز پس از ورود من به ایستگاه، سعی کردم فرار کنم. ولی مرا گرفتند و سه بار به طور وحشیانه ای پشتم را با تفنگ زدند به طوری که از دهانم خون می آمد. جای زخم ها عفونت کرد و تب سختی گرفتم به طوری که حتی نمی توانستم به پشت بخوابم و با وجود این زخم ها و تب بالایی که داشتم همچنان مجبور به پذیرش سربازان بودم.

گوشت نشیمنگاهم چرک کرد و گندید و تنها آن زمان بود که سربازان مرا به بیمارستان منتقل کردند و گوشت فاسد را بریدند. سه روز برای عمل کارم تعطیل شد. بعد از سه روز زمانی که جراحت هنوز خوب نشده بود و بسیار دردناک بود طوریکه نمیتوانستم حتی به پشت دراز بکشم سربازان به سراغم آمدند. زمان سختی بود. پشتم به قدری درد داشت که نمی توانستم دراز بکشم ولی مجبور بودم سربازان را بپذیرم. بسیار دردآور بود. هر زنی در آن ایستگاه لعنتی قصد فرار داشت ولی وقتی حال و روز مرا دیدند که چگونه کتک خوردم و چه دردی را تحمل کردم هرگز کسی از آن پس فرار نکرد. ما آزادی را نیاموختیم. وقتی که آشوب بزرگی بیرون ایستگاه راه افتاد، بیرون آمدیم و از آزادی سخن به میان آمد. برای بازگشت به خانه پولی نداشتم. بنابراین در رستورانی نزدیک ایستگاه به مدت یک ماه کار کردم و سپس برای کار به رستوران دیگری به مدت یکسال رفتم. پول خود را جمع کردم و به خانه بازگشتم.
مادرم از شدت نا امیدی از من زمانیکه 27 ساله بودم مرد. مادرم به من می گفت " تو در زمانه اشتباهی به دنیا آمدی، بنابراین نتوانستی ازدواج کنی. من تو را با مسئولیت های زیادی ترک می کنم. نمی توانم با تو تا وقتی که ازدواج نکرده ای خداحافظی کنم" من هرگز نمی خواستم ازدواج کنم، بنابراین به تنهایی زندگی کرده ام. پس از اینکه مدتی را در سئول ماندم به شهر پدرم السان در سال 1980 آمدم. شهر مادریم پوشان است ولی آنجا خاطرات روزهای سخت ایستگاه استراحت را برایم زنده نگه می دارد بنابراین نمی توانم به آنجا بازگردم. وضعیت سلامتی من خیلی بد است. زندگی سختی را داشتم و فشار زیادی را از بابت مرضهای مختلفی چون زخم اثنی عشر، ارتوروز، مرض قلبی ناشی از حملات عصبی، مالیخولیا، آسیب تخمدانها و ... تحمل کردم.

آرزو دارم که دوباره به عنوان یک زن به دنیا می آمدم و لحظه های بزرگی را در چنین روزهایی با پدر و مادرم داشتم. به مدرسه می رفتم و با مرد خوبی ازدواج کرده و بچه دار می شدم. بعضی اوقات متعجب از خواب می پرم . چه کسی زندگی مرا اینچنین ویران ساخت؟ برای چه ما کشورمان را از دست دادیم؟ این سوالات مرا حیران کرده و خواب را بر من حرام می سازند. من هنوز هم به آنها فکر می کنم. وقتی که مردم را می بینم که با کودکان خود راه می روند قلبم درد می گیرد. " مردم آن بیرون بچه دارند پس چرا زندگی من اینچنین تیره است؟"

بعد از ویران کردن زندگی دیگرانی چون من، ژاپن همچنان هیچ مسئولیتی را نمی پذیرد. هیچ حس و شعوری ندارد. چگونه می توانند هیچ احساس گناهی نداشته باشند وقتی که این چنین زندگیم را ویران کردند که حتی نمی توانم ازدواج کنم؟ تا زمانی که زنده ام هرگز فراموش نخواهم کرد که بر من چه گذشت. حتی بعد از مرگم نیز، فراموش نخواهم کرد. میخواهم دولت ژاپن تاوان خرابی زندگیم را بپردازد.


باقی شهادت نامه ها را می توانید در این آدرس ببینید:
http://www.womenandwar.net/bbs_eng/index.php?tbl=M04028

منبع:
www.womenandwar.net

1 Kommentar:

Anonym hat gesagt…

Очень хороший пост . Я просто наткнулся на ваш блог и хотел сказать, что я действительно любил просматривать свои сообщения блога. В любом случае я буду подписавшись на ваш корм и я надеюсь, что вы пишете еще ​​раз очень скоро! привет!