Samstag, Februar 07, 2004

ديشب رفته بودم به يه پارتی دانشجويی. يکی دوتا از دخترای معلول روی ويلچر هم بودن. موقعی که ديگه همه وسط بودن برای رقص و شلنگ تخته می نداختن، يکی از اين ها که ويلچرش مدرن بود و با دکمه به حرکت در ميومد، شروع کرد با زدن دکمه و به چپ و راست حرکت دادن ویلچر با ما همراهی کنه،چراغ ویلچرش هم هی روشن خاموش می شد،صحنه ی عجیبی بود، یه احساس دوگانه، هم یه جورایی متاثر شدم که چرا نمی تونه مثل ما راحت روی دوپا بایسته، راه بره، برقصه و خیلی کارای دیگه، ولی از یه طرف هم روحیه ی شاداب و سرزنده ش را تحسین کردم.

Keine Kommentare: