Donnerstag, Februar 05, 2004

يادتونه از برادرم گفتم که يه مدت پیش منه تا برای خودش جا پيدا کنه. داداشی ما هم ديشب بالاخره رفت. اونقدر سرم شلوغه که وقت نکردم برم ببينم اتاقش چه شکليه. باز ما مونديم و يه اتاق خالی و تنهايی!!

Keine Kommentare: